گزارش سه جلسه وبینار پژوهشهای غربیها درباره آیین های عاشورایی دکتر فرهنگ مهروش
فهرست مطالب
بسم الله الرحمن الرحیم
تهیه و تنظیم: آقای امیرحسین فراستی
بههمت اندیشکده مطالعات حسینی، وابسته به مؤسسه احیاء امر، درسگفتار علمی با عنوان «پژوهشهای غربیان درباره آیینهای عاشورایی»، با حضور دکتر حامد خانی (فرهنگ مهروش)، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، بهصورت برخط در سامانه ویدرس، در تاریخ پنجشنبه ۰۳/۰۶/۱۴۰۱ از ساعت ۹ تا ۱۶ برگزار گردید. در ادامه، گزارش مختصری از بیانات استاد محترم تقدیم میگردد:
ارجاع به صفحه اصل وبینار و منابع تخصصی آن: پژوهشهای غربیان دربارۀ آیینهای عاشورایی
مقدمه
آیین به رفتاری تقلیدی و طبق الگویی ازپیشتعیینشده گفته میشود که در نزد فرد معنای خاصی دارد. آیینها دارای مکان و زمان (موقعیت) مشخصی است و به شخصیتهای اساطیری -نه الزاما افسانهای- منسوب میشود.
ضمن آنکه عقلانی بودن در اینجا مطرح نبوده، بلکه تعبد اهمیت پیدا میکند. به عبارت دیگر، هر زمان تشریفاتی وجود داشته باشد و معناهای نمادین پیدا کند، آیین نام میگیرد. بنابراین، آیینهای بسیاری در زندگی روزمره میتوان یافت که برخی شدیدا پیچیده شده و اجزای نمادین پررنگتری پیدا کرده است.
آیینهای عاشورایی، مراسماتی نمادین است که هر یک نمادی از عاشورا میباشد؛ مانند روضهخوانی، شبیهخوانی، قمهزنی و… .
به عبارت دیگر، هر مراسمی که با باورهای شیعیان در عاشورا پیوند بخورد، آیین عاشورایی نام میگیرد. در این درسگفتار تنها به آیینهای ویژه عاشورا (بههمراه تاسوعا یا حداکثر دهه اول محرم) در پژوهشهای غربیان پرداخته میشود و بررسی تمامی مباحث مرتبط با شهادت امام حسین (ع) در این مقال نمیگنجد.
تفاوت رویکرد اصلی پژوهشهای مسلمانان و غربیان را میتوان در دروندینی و بروندینی بودن آن دو بیان داشت. ضمنا، مقصود از غربیان در این گفتار، همه کسانی است که بر پایه روشهای رایج در مطالعات اجتماعی و با نگاهی بروندینی به پژوهش در آیینهای عاشورایی میپردازند.
آشنایی با مطالعات غربیان درباره آیینهای عاشورا میتواند ثمرات تلاشهای شیعیان در ترویج این مذهب را به وضوح دید و تمهیدات آنان برای مقابله با آن را بیشتر شناخت. این مطالعه نشان میدهد اگرچه در ابتداء غربیان در صدد مقابله با رواج این فرهنگ بودند، لیکن پس از مدتی آن را به رسمیت شناختند و کوشیدند ابعاد آن را بیشتر دریابند.
علاوه بر این، آشنایی با مطالعات غربیان هم برای دفاع از مکتب تشیع و هم دریافت بازخورد غربیان در برابر تبلیغ دینی شیعیان، مفید خواهد بود. ضمنا از این مطالعات برای شناخت دیگر فرهنگها میتوان الگو و الهام گرفت که لازمه توسعه فرهنگ تشیع در جهان خواهد بود.
در این درسگفتار، به چند دوره تاریخی پرداخته میشود:
۱- دوره بیستساله منتهی به انقلاب اسلامی؛ در این دوران، تحقیقات غربیان به کشف قدرت سیاسی عاشورا برای تحولآفرینی میپدازد.
۲- شناخت معنای اصیل عاشورا: پس از انقلاب، تلاشهایی برای شناخت معنای واقعی عاشورا صورت میگرفت تا راهی برای مهار شیعیان پیدا شود.
۳- شناخت اقلیتهای قدرتجوی شیعه: بررسی عواملی که بخشی از شیعیان را اقلیتی در برابر گروه دیگر قرار میدارد.
۴- شناخت شیعیان سنتی و رمز بقاء ایشان.
۵- پیوندهای عاشورا با زندگی روزمره: پس از به رسمیت شمردن این آیینها، مطالعه پیوند آنها با زندگی روزمره شیعیان مورد مطالعه قرار گرفته است.
مطالعه آیینهای عاشورایی پیش از انقلاب اسلامی
آغاز مطالعات جامعهشناسان غربی درباره آیینهای عاشورایی به حدود دهه چهل شمسی بازمیگردد. شاید بتوان نمونههای محدود پیش از این تاریخ را سفرنامههای اروپایین درباره مراسم عاشورای ایرانیان دانست.
برخی از این جهانگردان که هیچ شناختی از اسلام و تشیع نداشتند، توصیفات عجیبی از مراسمات عاشورا نوشته و حتی گاهی آن را یک جشن مذهبی پنداشتهاند. با وجود این، اینها را نمیتوان مطالعه علمی درباره عاشورا نامید؛ هرچند این سفرنامهها را میتوان آغازگر مطالعه درباره عاشورا دانست.
یکی از نخستین آثار غربیان درباره آیینهای عاشورا را میتوان مقالهای از رام خاگای، محقق اسرائیلی، دانست. وی معتقد است عاشورا تا پیش از تألیف کتاب شهید جاوید، اثر صالحی نجفآبادی، آیینهای مهمی نداشته، ولی پس از اینکه مؤلف امام حسین (ع) را الگوی شهادت و مبارزه با ظلم معرفی میکند، توجه به عاشورا بهمثابه نماد ظلمستیزی آغاز میگردد. البته ادعای خاگای بهعلت اشکالات تاریخی پذیرفتنی نیست.
دیگر مطالعه کهن درباره عاشورا را میتوان به کتاب الیاس کانِتّی، با عنوان «توده و قدرت»، است. مؤلف میکوشد به عنوان فردی آسیبدیده از جنگ جهانی دوم در آلمان، علت فجایع رخداده را بیابد. او بدون هیچگونه ارجاع و استناد، به تحلیلی پدیدارشناختیِ فلسفی دست میزند و در گوشهای از مباحث خود درباره اجتماعات مردمی و قدرتهای سیاسی متشکل از آنان، به توده سوگواری اشاره میکند و مثال آن را عزاداری عاشورا معرفی میکند. او که عزاداریها را از نزدیک مشاهده کرده، معقتد است میل به توده شدن، از امیال بشری بوده تا اضطراب خود را بکاهد. از طرف دیگر، انسان همواره از لمسشدگی کراهت دارد و میان خود با دیگری فاصله میگذارد. پس انسان تنها در یک حالت از ترس لمسشدگی رها میشود که در یک توده قرار گیرد و از من به ما تبدیل شود.
کانتی معتقد است هر توده یک هدف مشترک دارد. پس از آنکه توده احساس کنند هدفشان محقق شده، توده از هم میپاشد. از این رو، رهبران توده باید اهدافی بلند و دستنایافتنی -مانند اهداف آخرالزمانی یا درازمدت- پیش نهند که توده همواره حول آن هدف باقی بماند. گاهی نیز اهداف موقت توصیه میشود تا افراد همواره درگیر آنها باشند و سببی برای فروپاشی توده رخ ندهد. افزون بر این، رهبر توده که طالبِ قدرت و خود از لمسشدگی گریزان است، دائم بر ضرورت اجرای مراسم و برپایی اهداف موقت تأکید میکند تا اعضاء از هدف غایی نپرسند و سرگرم به همین آیینها بمانند، بلکه آن را لازمه حیات خود بپرندارند. در این حالت است که رهبر توده در وضعیتی قرار میگیرد که قدرت او پایدار بماند.
چنین تودههای بستهای از نگاه کانتی همواره در صدد توسعه خود هستند. همچنین، نیاز به ایجاد تشکلها و انجمنهایی دارند که بتوانند رشد آنان را تضمین کنند. از مهمترین تشکلاتی که میتواند یک توده را پدید آورَد و آن را سازماندهی کند و رشد بدهد، ادیان هستند. کانتی این تودهها را بسیار خطرآفرین میداند که حاضرند برای آسودگی خود همهجا را به آتش بکشند که نمونه آن جنگ جهانی دوم است. وی که انواع مختلفی از تودهها را برمیشمارد، به توده سوگواری اشاره میکند. سوگواران هنگامی که با قهرمان آسیبدیده خود مواجه میشوند، به دنبال فردِ آسیبزننده میگردند و به گرد عضو در حال مرگ میگردند و آیینی تازه میآفرینند. ایشان که وضعیت عضو آسیبدیده را خطرناکتر از مرده میبینند، تلاش میکنند بهسرعت او را از زندگی برهانند تا رفتاری نشان ندهند که موجب خشم او و حمله به دیگر اعضاء شود.
آنچه اهمیت دارد این است که اندیشههای کانتی بر پژوهشهای غربیان خصوصا پس از واقعه یازده سپتامبر اثر گذاشته است. او که معتقد است توده عزاداری خود را مظلوم میانگارد و آسیب رساندن به خود را کفارهای برای از دست رفتن قهرمان خود میبیند، عاشورا را نمونه بارز از این آیینها عنوان مینماید. در نگاه او، هیچ توده عزاداری بهسان سوگواری شیعیان نیست. به گفته او، رهبر شیعیان شخصیتی نیمهخدایی دارد و عزاداری برای او بسیار حائز اهمیت است. وی همچنین توصیفات غریب و رعبآوری از عزاداری شیعیان تهران در عصر خود میدهد تا خطر چنین رفتارهایی را برای جامعه جهانی بازگو سازد.
در تقابل با آراء و افکار کانتی، برخی او را شدیدا نقد کرده و بیسند و دلیل بودن دعاوی او را نقص کتاب او عنوان داشته و برخی نیز کار او را بسیار تقلیلگرایانه و علمگریز خواندهاند. هرچند نوشتههای الیاس کانتی توانست شیعههراسی را در سده چهل شمسی -که هنوز هیچ اقدام سیاسی از ایشان مشاهده نشده بود- در جهان آغاز کند. با وجود این، کتاب دیگری با عنوان «رنج رستگاریبخش در اسلام» بهقلم محمود مصطفی ایوب در جهان غرب تألیف شد تا آیینهای عاشورایی را بهگونهای دیگر مورد بررسی قرار بدهد.
بهعنوان پیشینهای بر تألیف کتاب نامبرده باید توجه داشت مسیحیان بر محوریت رنج حضرت عیسی (ع) در جهان تأکید خاصی دارند. ایوب در این راستا تلاش کرد نمونهای از این پندار مسیحی در باورهای مسلمانان به دست آورَد. او معتقد بود برخلاف بینش رایج در میان [قاطبه] مسلمانان، شیعیان چنین باوری را در عملِ خود آشکارا نشان میدهند؛ هرچند نتوان آن را وامگرفته از مسیحیت دانست. البته پیش از آغاز این مطالعه ایوب، مطالعاتی درباره رنج در ادیان باستانی صورت گرفته بود، لیکن ایوب کوشید نشانههای آیین رنج در اسلام را واکاوی نماید. این رنج موجب پاکی و رستگاری میگردد و راهی خداخواسته برای همه بشر است.
محمود ایوب گوید انسان نمیتواند بدون رنج زندگی کند، پس حالا که نمیتواند عالَم عین را تغییر دهد، باید عالم ذهن را تغییر بدهد و آن را بهمثابه آنچه موجب کمال میگردد در نظر بگیرند. اینک ایوب میکوشد میان این گفتار و باور شیعیان به رنج ارتباط برقرار سازد. از این رو، وی به مطالعه تفاسیر شیعی و دیگر مکتوبات شیعیان میپردازد و پیمایش نسبتا عمیقی درباره باور شیعه به رنج انجام داده و از اهمیت آن سخن میگوید. او مقام والای امام حسین (ع) را به دلیل تحمل همین رنج برمیشمارد و به الهیات رستگاریبخش شیعه اشاره مینماید. افزون بر این، ایوب به دو گانه عادل-ظالم در اندیشه شیعه اشاره میکند و راه رسیدن به عدالت در برابر ظلم را تحمل رنج برمیشمارد؛ چنانکه اباعبدالله (ع) با شهادت خود به مقام بینظیری دست یافت. همچنین، گریستن بر این رنج از بدو خلقت مورد سفارش بوده و تا ابد ادامه دارد. به بیان دیگر، این تقدیر الهی است که پاکان رنج بکشند و یاران بر مصیب آنان بگریند و با ایشان همراه شوند.
در تقابل با نوشتههایی که رویکرد اشاعهگرا دارد و میکوشد منشأ رواج یک باور را در ارتباطات میان اقوام گوناگون بیابند، محمود ایوب تلاش میکند اثبات کند شباهت باور به رنج در میان شیعیان، نه برگرفته از جهان مسیحیت، بلکه به دلیل وحدت ادیان در اهداف و کارکردهاست. او گوید حتی با فرض وامگرفتی باور به رنج، ممکن است از ادیان باستانی ساکن در بینالنهرین برگرفته شده باشد و الزاما الهامگرفته از مسیحیت نیست. علاوه بر این، اگر مسلمانان با انگاره رنج در مسیحیت آشنا بودند، بایستی جایگاه ویژهای برای حضرت عیسی (ع) در روایات خود قرار میدادند. ضمن آنکه امام حسین (ع) در نگاه او به شیعه بهعنوان یک قاضی خشن توصیف میشود و این باور امیدی به آینده را برای آنان به ثمر میآورَد. دلیل شکلگیری این باور نیز ظلم و فشارهایی بود که به شیعیان در طول تاریخ وارد میشد. این همانند مسیحیان سدههای نخستین است که متحمل دشواریهای فراوانی شده بودند و انگاره رنج در اندیشه آنان پدیدار آمد.
در نقد ایوب میتوان گفت نویسنده اگرچه به نظر میرسد در صدد بررسی آیینهای عاشورایی بوده، لیکن در حقیقت به ریشههای آن پرداخته و توجه چندانی به اصل آیینها نداشته است. همچنین، ظاهراً او در تلاش است تصویری مثبت از شیعه به مخاطب غربی بدهد، نه آنکه آیینها را با نگاه بیطرفانه واکاوی نماید. نیز، تحلیلهای تاریخی او بسیار اندک بوده، بلکه گویا تمامی اعتقادات از ابتداء بوده، نه آنکه با تحولات تاریخی شکل گرفته است. تعمیم باورهای بخشی از شیعیان به شیعیان همه مناطق جهان از دیگر اشتباهات کتاب نامبرده است. در هر حال، این مطالعه که گام نخست در این گونه نوشتهجات بود، نیاز به تکمیل و تصحیح دارد.
مطالعات عاشورایی غربیان پس از انقلاب اسلامی
یکی دیگر از شخصیتهایی که درباره عاشورای حسینی مطالعاتی انجام داده، هانس کیپنبرگ است که مقالهای با عنوان «کل یوم عاشوراء وکل أرض کربلاء» در کتاب خشونت بهمثابه عبادت تألیف کرده است. او به جنگهای مذهبی در دنیا توجه دارد و نمونههای آن را جنگهای اسرائیل و آمریکا با دیگر ملل برمیشمارد و آنها را پیامد جهانیشدن عنوان میدارد. افزون بر این، او شیعیان ایران را دستهای دیگر از خشونتگرایان میداند. در این راستا، وصیتنامه شماری از شهدای سالهای نخست جنگ تحمیلی را مطالعه و تحلیل میکند و به درگیریهای مردم با حکومت پهلوی و دیگر مصادیق خشونت در ایران اشاره دارد تا بتواند آنها را وابسته به اعتقادات دینی ایشان و با هدف انتقام بیان نماید. همو آیینهای عاشورایی را جنگ مذهبی شیعیان توصیف میکند که به کشتار جمعی از آنان مینجامد و هدفِ بازآفرینی واقعه عاشورا را دارد.
کیپنبرگ در بخشی دیگر از مقاله خود به پیوند گسترده میان عاشورا و وقایع سیاسی ایران میپردازد. او مراسم عاشورا را گونهای از مناسک سرنگونی (یعنی مناسکی که ساختار قدرت اجتماعی را بر هم میزند و جای افراد والا و پَست را عوض میکند) به حساب میآورَد که نظم موجود جامعه را بر هم میزند (مثلاَ پزشکی که کفشداری کند یا کفاشی که پیرغلام هیئت شود) تا تسویهحساب مردم اتفاق بیافتد. در کنار این، کیپنبرگ بهپیروی از الگوی تِرنر، به سه مرحله وارونگی (یعنی رفتار غیرعادی)، آستانگی (یعنی اوج تجربه مذهبی و احساس اتحاد با غیر) و بازگشت در آیینهای دینی اشاره مینماید. سپس، کیپنبرگ انقلاب اسلامی را با الگوی یادشده توضیح میدهد و نماد یزید در بین ایرانیان عصر خود را طبقه بالادست و درباریان عنوان میکند. البته به گفته او و بر اساس الگوی ترنر، ایرانیان به مرحله سوم -یعنی بازگشت- وارد نشدهاند.
تحلیل کیپنبرگ مبتنی بر این نظریه است که ساختارهای اجتماعی در ایران کاملا تثبیتشده است و اینجاست که ضرورت مناسک سرنگونی ایجاب مینماید تا زمینه برای اجرای آنها روشن شود. در نتیجه، مردمان فرودست که در حلقات مذهبی اجتماع کرده و آیینهایی را برای بروز نارضایتی خود شکل میدهند. طبق گفته او، برخی علماء مرگ در راه مبارزه با شاه را شهادت خوانده و نقش مهمی در این تصویرسازی برعهده داشتهاند. به همین ترتیب، گروهی از علمای دین تقیه را کنار گذاشته و مبارزه با ظلم را آشکارا دنبال میکنند. بنابراین، مناسک نامبرده در ایران اجراء شده و نظام شاهنشاهی سرنگون میگردد.
اما در خصوص پژوهشهایی که پیشتر به آنها اشاره شد میتوان وجه اشتراکی را یافت که آن پیوند آیینهای عاشورا و قدرت سیاسی شیعیان است که ظرفیت مهمی را برای جنبشهای عدالتخواه پدید میآورَد و هراس غربیها را موجب میگردد. با وجود این، میتوان هر سه دیدگاه نامبرده را نوعی تقلیلگرایی، تعمیم اوصاف گروه اقلیت به اکثریت و نیز توصیفات غیرحقیقی دانست. ضمن آنکه کانتی و کیپنبرگ آشنایی درستی با فرهنگ شیعه نداشته و نتوانسته تمام مراسم عاشورا را درک کند. ایوب نیز تصویر حقیقی از عاشورا ارائه نمیدهد و تلاش او در جهت بهبود تصویر شکلگرفته در ذهن غربیان است.
دیدگاهتان را بنویسید